هدف و ماهیت:
رشتههاي شش گانه ی الهيات به منظور تامين چهار هدف اساسي تشكيل شده است:
1- تربيت دبيران تعليمات ديني
2- ايجاد زمينه براي تربيت مربيان اسلامي مورد نياز كشور
3- فراهم آوردن امكانات براي كسب معلومات با شيوه دانشگاهي براي افرادي كه به اين كار علاقه دارند ولي مجال و امكانات لازم براي ادامه ی تحصيل در حوزههاي علميه را ندارند.
4- تربيت محقق در علوم و معارف اسلامي
تواناييهاي مورد نياز و قابل توصيه:
در اين رشته توانايي در زمينه علوم قرآني، علوم عربي و انساني و زبان خارجي لازم است، و نيز قدرت تحليل و استدلال كافي در مسائل فكري و اعتقادي از ملزومات اين رشته است.
علاقه به هدف الهي و خلوص نيت و البته داشتن انگيزه شرط اساسي پيشرفت در اين رشته است. لازم به ذكر است كه براي بررسي بسياري از مسائل فرد بايد منطقي بوده ، مسائل را به دور از تعصب و با شيوههاي علمي بررسي كند.
هر دانشجوي رشته ی الهيات و معارف اسلامي بايد به زبان و ادبيات عرب مسلط بوده و به آن علاقمند باشد چرا كه براي ورود به وادي قرآن و حديث و مطالعه ی تاريخ و تمدن كشورهاي مسلمان و كتب عرفاني و فلسفي اسلامي و يا تحقيق و مطالعه بر روي فقه و مباني حقوقي اسلامي آشنايي با زبان عربي يك ضرورت اجتنابناپذير است.
هم چنين دانشجويان اين رشته لازم است كه با زبان انگليسي آشنا باشند تا بتوانند معارف اسلامي را بسط و گسترش دهند و در اين زمينه تبليغ كنند. اين آشنايي براي دانشجويان گرايش اديان و عرفان ضروريتر است چون كتب مذهبي اديان ديگر به زبان عربي نوشته نشده است و براي مطالعه اين كتب بايد حداقل به زبان انگليسي به عنوان زبان بينالمللي مسلط بود.
دانشجوي الهيات و معارف اسلامي بايد در زبان و ادبيات فارسي توانمند باشد تا بتواند تحقيقات و پژوهشهاي خود را به زبان سليس و روان بنويسد.
همچنين بايد مسائل و مباحث يا وقايع تاريخي را به خوبي تجزيه و تحليل كند نه اينكه تنها به حجم محفوظات خود بيفزايد.
براي مطالعه گرايش اديان و عرفان دو شرط لازم است. يكي اين كه دانشجوي اين گرايش بايد فردي ديندار باشد چون اعتقادات ديني به انسان امكان فهم اديان ديگر را نيز ميدهد، همچنين ايمان قلبي باعث ميشود كه انسان هنگام مطالعه اديان مختلف، دچار سردرگمي و آشفتگي نشود.
دوم اينكه دانشجوي اين رشته بايد به زبان انگليسي مسلط باشد چون در هر ديني ، منبع اصلي احكام و تعاليم آن دين، كتاب مقدس آن است و كتاب مقدس هر ديني را نيز بايد به زبان اصلي مطالعه كرد. البته در مقطع ليسانس آشنايي با زبان انگليسي كافي است چون به اين زبان منابع و كتب متعددي در زمينه اديان مختلف وجود دارد اما در مقطع فوقليسانس و دكتري، دانشجو بايد به زبان كتاب مقدس ديني كه به صورت تخصصي روي آن مطالعه و تحقيق ميكند، مسلط باشد.
هم چنين لازم است با عرفان در حد مقدماتي آشنا باشد؛ زيرا همه ی اديان به نحوي تحتتاثير جريان هاي شايع عرفاني در سرزمين خود بودهاند. براي مثال ما نميتوانيم تاثير افلاطون را در گسترش مباني عرفان سامي (يهوديت، مسيحيت و اسلام) ناديده بگيريم و بالاخره دانشجوي اين رشته بايد با اصلاحگران بزرگ اديان مختلف آشنا باشد تا تحولات فكري اديان مختلف برايش ملموس بشود و بتواند آنها را درك كند. در غير اين صورت در دانشگاه با انبوهي از اطلاعات مواجه ميشود، بدون آنكه بتواند آنها را طبقهبندي كرده و تجزيه و تحليل كند.
معرفي اجمالي گرايشهاي مقطع كارشناسي
اين رشته داراي 6 گرايش ميباشد، كه عبارتند از:
1- علوم قرآن و حديث
2- تاريخ و تمدن ملل اسلامي
3- اديان و عرفان تطبيقي
4- فلسفه و حكمت اسلامي
5- فقه و مباني حقوق
6- فقه شافعي
علوم قرآن و حديث
قرآن معدن ايمان و كانون فروزان آن است، سرچشمهها و درياهاي دانش است. آبگيرها و بركههاي دادگري است. شالوده و ساختمان اسلام است و درهها و دشتهاي پهناور حق است و حديث در كنار قرآن يكي از دو شاهبالي است كه انسان را به قله كمال ميرساند. آري قرآن و حديث دو مصدر دين شناسي و مادر علوم اسلامي به شمار ميروند و از همينرو هر مسلماني بايد به مطالعه آنها بپردازد اما بيشك تمامي مسلمانان نميتوانند در زمينه قرآن و حديث تحقيق كنند، چرا كه اين دو درياي بيكران روشنگري، قلمرويي بسيار گسترده دارند و بايد تحصيلات و مطالعاتي ويژه داشت تا بتوان در اين زمينه فعاليت نمود. دانشي كه دانشجويان رشته الهيات گرايش علوم قرآن و حديث به طور آكادميك و دانشگاهي فرا ميگيرند.
قرآن كتاب آسماني ما مسلمانهاست و اصل و ريشه همه مطالب ديني در اين كتاب وحي و آسماني موجود است. از همينرو حتي محققان يهودي و مسيحي نيز بر روي قرآن تحقيق كرده و براي اين كتاب ارزش قائلند چه برسد به ما مسلمانها كه بايد اطلاعات بيشتري درباره آن داشته باشيم. همچنين احاديث نيز به عنوان يكي از دو امانت گرانبهاي پيامبر كه در آنها به جزئيات معارف و احكام اسلامي پرداخته شده است، بايد مورد توجه ما مسلمانها قرار گيرد. براي مثال مسائلي مانند اقتصاد اسلامي، سياست و تعليم و تربيت مسلماً بايد برگرفته از قرآن و احاديث اهل بيت باشد و اين نيازمند آشنايي عميق و كامل با اين دو امانت گرانبهاي پيامبر اسلام است.
در گرايش علوم قرآن و حديث دانشجويان 12 واحد تفسير قرآن كريم ميگذرانند كه در اين 12 واحد با شان نزول، مفهوم آيات و تفسيرهاي مهم قرآن كريم آشنا ميشوند. همچنين دانشجويان 12 واحد درسي در زمينه علوم قرآني مطالعه ميكنند كه در اين 12 واحد با علوم خاصي كه هر پژوهشگر قرآن بايد با آنها آشنا باشد مثل مبحث مجمل و مبين، منطق و مفهوم ، عام و خاص، محكمات و متشابهات آشنا ميشوند كه لازمه فهم و درك قرآن و تفسير و تبيين آن ميباشد. براي مثال دانشجو در مبحث مجمل و مبين ميآموزد كه در قرآن بعضي از احاديث به صورت مجمل بيان شده است و توضيح و تفسير اين آيات در ساير آيات قرآن يا احاديث آمده است. مثل آيه 37 سوره بقره كه در آن آمده است: ?فتلقي آدم من ربه كلمات فتاب عليه? يعني وقتي آدم از بهشت رانده شد، چون راه و رسم توبه كردن را نميدانست، خدا به او كلماتي را آموخت پس توبه او مورد قبول قرار گرفت . اما اين كلمات در آيه مورد نظر توضيح داده نشده است و در واقع اين آيه به صورت مجمل، مساله توبه رامطرح نموده است.
تاريخ و تمدن ملل اسلامي
آيا ميتوان مذهبي را بدون آشنايي با فرهنگ، تمدن، شخصيتهاي بزرگ، محيط، زمان و اوضاع دوران پيدايش، دوران شكوفايي و گسترش آن مذهب شناخت؟
بدون شك چنين كاري غيرممكن است. يعني نميتوان اسلام را بدون توجه به تاريخ تمدن و فرهنگ اسلامي مطالعه كرد و به شناخت كامل نيز دست يافت. از همين رو رشته الهيات و معارف اسلامي اهميت بسياري براي شناخت تاريخ فرهنگ و تمدن ملل اسلامي قائل است تا جايي كه گرايش خاصي به همين نام در اين رشته وجود دارد.
گرايش تاريخ فرهنگ و تمدن ملل اسلامي، دانشجويان را با تاريخ و جغرافياي ممالك اسلامي آشنا ميكند، يعني دانشجويان با فرهنگ، عادات و رسوم مسلمانهاي نقاط مختلف جهان از جمله مسلمانهاي آسياي جنوب شرقي، شمالآفريقا، اروپا و آمريكا آشنا ميشوند. همچنين با تاريخ اسلام از زمان ظهور پيامبر اكرم تا زمان حال، تاريخ تشكيلات اسلامي (آشنايي با نظام و تشكيلات دولتهاي مسلمان اعم از نظام مالي، نظام اداري ، تشكيلات سياسي و … ) تاريخ علوم (علوم عقلي و نقلي كه از اسلام زاده شده است) تاريخ ناحيهاي، تاريخ نگاري ( آشنايي با شيوههاي تاريخ نگاري در اسلام و انواع تاريخنگاري اعم از وقايع نامه، معاجمالرجال، طبقات، احوال بلاد، احوال امم و …) تاريخ هنر معماري اسلامي و تاريخ آموزش و پرورش اسلامي آشنا ميگردند.
اديان و عرفان تطبيقي
در رشته الهيات و معارف اسلامي، گرايش اديان و عرفان تنها گرايشي است كه به بررسي و مطالعه اديان ديگر ميپردازد و دين اسلام را تنها در حيطه عرفان بررسي ميكند.
تا قبل از قرن 18 دنياي مسيحيت با اديان ديگر آشنايي چنداني نداشت، چرا كه مسيحيان، ساير اديان را شيطاني تلقي ميكردند ولي با گسترش فتوحات استعماري و رفتن به سرزمينهاي دورتر از اروپا و آن سوي اقيانوسها، مسيحيان با اديان و فرهنگهاي دورتر از اروپا و آن سوي اقيانوسها آشنا شدند. گرچه اين آشنايي در آغاز براي تحكيم تسلط خودشان بود ولي بعد از تقسيمبنديهاي جديد، علما و دانشمندان مسيحيت متوجه شدند كه برخلاف تصور آنها، اديان ديگر سراسر باطل، خرافه و بيپايه و اساس نيستند، اين است كه توجه به اديان ديگر از اواخر قرن 19 گسترش پيدا كرد و از آن زمان دپارتمانهايي در دانشگاهها تاسيس شده است كه به تاريخ اديان و مطالعات مقايسهاي يا تطبيقي بين اديان ميپردازد.
در رشته اديان و عرفان دانشجويان با تاريخ ظهور و گسترش اديان زنده (ادياني كه هنوز پيروان بسياري دارند) آشنا ميشوند و سه بخش اساسي احكام و آداب، عقايد و اخلاق را در هر ديني مطالعه ميكنند كه البته در اين مطالعه شخص پژوهشگر در صدد اثبات حقانيت يا بطلان دين خاصي نيست بلكه در صدد شناسايي و درك مواضع مشترك ميباشد. گفتني است كه اديان زندهاي كه دانشجويان مطالعه ميكنند، براساس خاستگاه آنها به سه گروه تقسيم ميشوند كه عبارتند از:
الف ) اديان خاورميانه كه شامل اديان سامي يعني يهوديت، مسيحيت و اسلام ميشود كه پيامبران آنها نسلشان به حضرت ابراهيم ميرسد و دين زرتشت كه خاستگاه آن ايران است.
در مورد تفاوت رشته ی فلسفه با رشته ی الهيات و معارف اسلامي گرايش فلسفه و حکمت اسلامي بايد گفت که در کشور ما فلسفه ی اسلامي و فلسفه ی غرب به عنوان دو رشته ی تحصيلي متفاوت ارائه شده است. يعني رشته ی فلسفه در معناي عام آن به فلسفه ی غرب مي پردازد و رشته ی الهيات گرايش فلسفه ی اسلامي، فلسفه و حکمت اسلامي را مورد بررسي قرار مي دهد که البته نظام آموزش نيز در اين دو رشته تا حدودي تفاوت دارد چون نظام آموزش فلسفه ی غرب در کشور ما بيشتر براساس سير تاريخي است اما نظام آموزش فلسفه ی اسلامي براساس مکاتب فلسفي مثل مشاء ، اشراق يا ملاصدرا است. هر چند که دانشجويان هر يک از اين دو رشته مطالعات محدودي نيز در زمينه ی فلسفه ی ديگر دارند يعني دانشجويان فلسفه ی غرب واحدهايي را در زمينه ی فلسفه ی اسلامي و دانشجويان فلسفه ی اسلامي واحدهايي را در زمينه ی فلسفه ی غرب مي گذرانند.
وضعيت ادامه تحصيل در مقاطع بالاتر
گفتني است كه رشته ی الهيات و معارف اسلامي در هر 6 گرايش تا مقطع دكتري در دانشگاه هاي ايران ارائه ميشود.
آينده ی شغلي و بازار كار
فارغالتحصيلان گرايشهاي مختلف الهيات و معارف اسلامي ميتوانند در وزارتخانهها و موسساتي نظير: آموزش و پرورش ، وزارت ارشاد، وزارت امور خارجه، بنياد پژوهشهاي اسلامي و ساير موسسههاي پژوهشي به كار اشتغال ورزند. همچنين فارغالتحصيلان گرايش فقه و مباني حقوق در كارهايي نظير دفاتر اسناد رسمي، دفاتر ازدواج، مشاوره حقوقي در ادارات دولتي و غيردولتي و دانشگاهها ميتوانند مشغول كار شوند.
ب ) اديان خاور دور كه اديان كشورهاي چين و ژاپن است و شامل: «كنفوسيوس» ، «تائو» ، «شينتو» ميگردد.
ج ) اديان شبه قاره هند كه عبارتند از : «هندو» ، «بودا ».
در ضمن دانشجويان با اديان ابتدايي و اديان مرده مثل مانوي و مزدكي نيز تا حدودي آشنا ميشوند.
دانشجويان اين گرايش علاوه بر بررسي و مطالعه اديان مختلف ، عرفان را نيز به عنوان يكي از مباحث مقايسهاي در اديان مطالعه ميكنند و با ادبيات عرفاني اسلام آشنا ميشوند، البته اين آشنايي در حد گسترده و وسيعي نيست يعني برخلاف تصور بسياري از داوطلبان ، اين رشته بيشتر جنبه تاريخي دارد تا جنبه عرفاني و شايد بهتر باشد كه عنوان اين گرايش را مطالعات مقايسهاي در باب اديان بگذاريم.
فقه و مباني حقوق اسلامي
هر انسان معتقد به مبدا و معاد بر اين عقيده است كه خداوند برنامه زندگي انسان را تشريح كرده است يعني براي انسان وظايف يا حقوقي را مشخص كرده كه سعادت انسان در پيروي از اين وظايف و تلاش براي رسيدن به اين حقوق ميباشد. در دين اسلام علمي كه بيانگر اين حقوق است، علم فقه نام دارد و گرايش فقه و مباني حقوق اسلامي به آموزش اين علم ميپردازد.
رشته فقه و مباني حقوق اسلامي، وظايف و حقوق انسان را از ديدگاه تشريعات الهي بيان ميكند، حقوقي كه از روي حكمت و بر روي محور مصالح و مقاصد خردمندانه است و در زمينه رابطه ميان انسان و خدا ، رابطه انسانها با يكديگر يا وظايف انسان نسبت به خود و طبيعت ميباشد.
از همين جا مي توان متوجه تفاوت ميان رشته فقه و مباني حقوق اسلامي و رشته حقوق در مفهوم عام آن شد. زيرا رشته حقوق اصولي را بيان مي کند که از نظر عقل و عرف بشري، رعايت آنها در زندگي براي ايجاد نظم و امنيت لازم است. اصولي که امکان دارد طبق تشخيص عقل، مصلحت موقت اما فوري داشته باشد. اما فقه بيانگر مصالحي است که در تکامل انسان تأثير دارد. بنابراين از نظر حقوق اسلامي، اصول و قوانين نبايد تنها عامل نظم و امنيت باشد بلکه بايد انسان را نيز به کمال برساند. از اين بابت احکام فقهي ممکن است که اعتبار جاودانه داشته باشد.
در رشته حقوق مسائل مختلف حقوق اعم از فقه اسلامي ، حقوق مدني، حقوق جزا، حقوق تجارت و قوانين موضوعه كه در قانون اساسي مشخص شده و توسط مجلس شوراي اسلامي تكميل و تفسير ميشود، تدريس ميگردد اما در رشته فقه و مباني حقوق اسلامي، حقوقي كه از قرآن و احاديث استخراج ميشود و اصول (قواعد كلي حاكم بر فقه) آموزش داده ميشود.
فقه شافعي
يکي از گرايش هاي رشته ی الهيات گرايش فقه شافعي است که بسياري از دروس آن با گرايش فقه و مباني حقوق اسلامي يکسان است.
در گرايش فقه شافعي احکام عملي اسلام مانند عبادت، معاملات، مناکحات، جزا، قضا و شهادت و همچنين اصول از ديدگاه مذهب شافعي آموزش داده مي شود. فقه شافعي در حقوق اسلامي، مکتب مستقلي است و در عرض مکاتب فقهي ديگر از جمله اماميه، حنفيه، مالکيه، حنبليه، ظاهريه و ساير مکاتب فقهي قرار دارد. اين مکتب فقهي داراي محتوا و نظام استنباطي خاصي است به عبارت ديگر در فقه شافعي بعضي اصول در استنباط احکام پذيرفته شده که در مکاتب ديگر مورد قبول نيست همان طور که اصولي در مکاتب ديگر وجود دارد که فقه شافعي آنها را قبول ندارد.
گفتني است که گرايش فقه شافعي تنها از بين داوطلبان اهل سنت، دانشجو مي پذيرد.
فلسفه و حکمت اسلامي
در تاريخ علم و انديشه ما براي رسيدن به حقيقت و آگاهي از راز هستي و آفرينش به دو راه اصلي و اساسي بر مي خوريم، راه عقل و راه عشق. انسان انديشمند براي رهايي از سراب اوهام و رسيدن به سرچشمه حق و حقيقت از يکي از اين دو راه حرکت کرده است.
در تاريخ فلسفه و عرفان اسلامي نيز اين دو راه وجود دارد و براي کشف حقيقت هر دو روش کشف و شهود و استدلال و منطق مورد توجه بوده است. در اين ميان طرفداران اصالت عقل معتقدند که مي توان با استدلال و برهان به معرفت و شناحت رسيد و از راز آفرينش آگاهي يافت. اعتقادي که در گرايش فلسفه و حکمت اسلامي نيز با آن روبرو مي شويم و در واقع دانشجويان اين گرايش به مطالعه و پژوهش در اين زمينه مي پردازند.
علم فلسفه به سؤالاتي پاسخ مي دهد که پاسخگويي به اين سؤالها بر عهده هيچ يک از علوم خاص بويژه علم تجربي نيست. براي مثال به اين سؤال که آيا غير از موجودات مادي که در عالم مي بينيم، موجودات غيرمادي نيز در عالم هستند؟ و آيا انسان فقط در همين وجود فيزيکي و بدن مادي خلاصه مي شود يا هويت ديگري هم دارد که مادي نيست؟ و مهمتر از همه اين که آيا کل هستي متکي به خالقي است و از او به وجود آمده يا عالم هستي بي نياز از خالق است؟ و دهها سؤال ديگر که براي ذهن بشر مطرح است و به نوعي جهان بيني هر انسان را مي سازد، علم فلسفه پاسخ مي دهد.